ناشناس ( تحصیلات : دیپلم ، 29 ساله )

با عرض سلام و خسته نباشید به من ساده میگویند مثلا به من میگویند زود باور هستی من میگویند تو چرا هر کی هر چی میگویند باور میکنی من یه قسمت حرف اینها رو قبول میکنم و یک قسمت را نه قبول ندارم زیرا من متوجه نمیشوم طرف با حرف زدنش چه منظور و قصد و نیتی دارد زیرا نمیشود ادم سر حرفی که اطرافیانش میزنند شک کند و مشکوک شود .یکی دیگر از مواردی که میگویند ساده هستی میگوید چرا هرکی هر چی میگویند گوش میکنی یا خیلی زود به طرف مقابل اطمینان میکنی اما من متوجه نمیشوم که چطور و چگونه نباید به اطرافیانم کی و چگونه اعتماد نکنم.و الان هم که 6 ماه هست ازدواج کردهام میترسم همسرم از این زود باوری زود اعتماد کردن و سادگی من سو استفاده کند لطفا تو رو خداکمکم کنیید چون دیگر طاقت شنیدن این سرزنش ها رو ندارم و میترسم زندگی اینده ام با مشکل مواجه شود


مشاور (خانم صفری)

باسلام برادر گرامی از توضیحاتتان ممنونم با توجه به 2 مشاوره ای که برای ما ارسال کرده اید تا حد زیادی شرایط شما برایم آشکار شد و با توجه به آن نکاتی را خدمتتان عرض می کنم امیدوارم مفید واقع شد. اول اینکه اگر نظر همه ی نزدیکان در مورد شما این است که در روابط بین فردی تان سیاست لازم را ندارید و به نظر می رسد تا حدی هم خودتان آن را قبول دارید به این خاطر است که نمی دانید در چه موقعیتی چه رفتاری داشته باشید و این ناشی از اطلاعات کم شما در این موقعیت هاست . به همین خاطر همین که نسبت به این خصوصیت اخلاقی خود واقف شده اید و سعی دارید آن را تغییر دهید اولین گام را برداشته اید اما چه کار می توانید بکنید؟ یکی از مواردی که می تواند به شما کمک بسیار زیادی بکند این است که در معرض روابط بین فردی زیادی قرار بگیرید چه به صورت مستقیم یا غیر مستقیم. به این معنی که در روابط خودتتان با دیگران توجه و دقت بسیار زیادی بکنید که در این موقعیت چه رفتار دیگری می توانستید داشته باشید. یا اینکه زیاد فیلم و سریال نگاه کنید و خود را جای تک تک بازیگرها بگذارید و واکنشی که خودتان به یک موقعیت خاص می دهید را با واکنشی که بازیگر مقابل می دهد مقایسه کنید و نتیجه گیری کنید. یا حتی در روابط اطرافیانتان هم موضوع ها را دنبال کنید تا به تدریج بتوانید صحبت به جا را از نا به جا تمایز دهید و ببینید وقتی فرد یک واکنش خاصی داد یا صحبت به خصوصی کرد نتیجه اش چه شد ؟ با توجه دقیق و موشکافانه به این موقعیت ها می توانید به تدریج مهارت های ارتباطی خود را تا حد زیادی ارتقا دهید. اما در مورد رفتار با همسرتان نکته ی مهمی که لازم است در نظر بگیرید این است که چیزی که بیشتر از توقعات همسرتان ممکن است مانند سم رابطه ی زناشویی تان را تخریب کند این است که همسرتان متوجه شوند شما قدرت تصمیم گیری مستقل ندارید و تحت نفوذ دیگران برای او و آینده تان تصمیم می گیرید. به همین خاطر پیشنهاد می دهم در مورد صحبت هایی که با شما در مورد همسرتان می شود. یا بی تفاوت رفتار کنید یا اینکه با طنز جواب دهید و نشان دهید که نظرات اطرافیان در زندگی خصوصی شما با همسرتان تاثیر زیادی ندارد. اگر همسرتان متوجه این موضوع بشوند در هر شرایطی حاضرند شما را حمایت کنند. اما در مورد مثال خاصی که زده اید نظر من این است که اوضاع مالی تان را برای همسرتان شفاف کنید ولی بگویید او لیاقتش خیلی زیاد است و در حد توان می خواهید خواسته های او را برآورده کنید و از اینکه نتوانید وسایل مورد علاقه اش را تهیه کنید ناراحتید اما قول خواهید داد که در اولین فرصت که شرایط مالی تان بهتر شد آنها را تهیه کنید. اگر همسرتان شرایط شما را بدانند اشکال ندارد گاهی خودتان را به زحمت بیاندازید و نشان دهید حاضرید به خاطر همسرتان هر کاری انجام دهید مطمئن باشید این گونه رفتار کردن موجب می شود در خریدهای بعدی بیشتر حواسشان به شما باشد تا اینکه از ابتدای رابطه تان بخواهید بنای لجبازی را بگذارید و ایشان هم تحت هیچ شرایطی از خواسته هایشان کوتاه نیایند در حالی که اصلا اینگونه رفتار کردن مطابق میلشان نیست.